رشتخوار شهر فروغ آفتاب

خورشید با طلوع خویش قدم در دشتی کهن ، با اقلیم و اتفاقات خاص خود می گذارد، دشتی محصور میان دو رشته کوه در سمت شمال و سوی جنوب، آری خورشید قدم در دشت فروزان می گذارد، وسعتی که شهرستان رشتخوار و تمام توابع آن را حتی فراتر در بر گرفته است با پیشینه ای کهن که در گیر و دار تاریخ مدام دستخوش تغییر و تحولات زیادی شده است. تمدن و تاریخ شهرنشینی  رشتخوار به قبل از اسلام می رسد چنانکه از نامش بر می آید یک لغت زردشتی است. در سیر تحولات تاریخ بیش از سه بار مکان شهر تغییر یافته که سه مورد آن مشخصا هویداست. شهر قدیم در شرق شهر جدید واقع بوده و خرابه های ان نمایان است. قبرستانی نیز به سبک و سیاق آئین زرتشتی در شمال شرقی شهرستان وجود داشته که در اثر فعل و انفعالات کشاورزی از بین رفته است ولی در میان مردم به قبرستان گبریها معروف است. گوین قبیله ای از مردمان قدیم این سامان در کشاکش حرکت مسلمانان ، برای حفظ آئین خویش به سمت مشرق حرکت نموده و در اسلام آباد پاکستان و نواحی کشمیر سکنا گزیده اند و به اصطلاح ایشان ریشه ای رشتخواری دارند، اگرچه امروز ساکن آن منطقه ی خوش آب و هوایند.

گرچه همین دشت باعث شکل گرفتن این شهر و روستاهایش شده است و لیکن خود نیز عامل مهمی در از بین رفتن آنها بوده، چنانکه از معدود معبرهای مهمی است که اقوام مهاجم از طریق آن به قلب ایران تاخته اند(معبر حمله تیمور هم بوده است). لشکر کشی های مداوم پیشینه گذشته آنرا به کلی از بین برده است که بحث اتفاقات طبیعی نیز مطرح می شود چنانکه در سال737ه.ق، زلزله ای بزرگ این دشت را تکان داده و حافظ ابرو در زبده التواریخ خویش به آن اشاره ای داشته است.ولی باز هم یادمانهای پیشینیان وجود تپه های گوناگون و متعدد تاریخی چهل ماه، قبر کورکی و... به علاوه قلعه های زیاد، وجود مسجد جامع قدیمی شهرستان آرام سر بر سینه ی آسمان می ساید و زمان ساخت آن شاید ما بین سلسله های سلجوقیان و تیموریان بوده و احتمال زیاد به دوره ی آل مظفر می رسد که از سلسله های محلی این منطقه بوده است. مظهر شروع این سلسله را از نشتیفان خواف می دانند. مقبره ها و بقعه های زیادی در طول دشت وجود دارد و بنایی یا قلعه ای نیست که مشخصا با سنگ ایجاد شده باشد. اغلب اماکن تاریخی آن با آجر پخته ، ملات ساروج و گل رس بنا گردیده اند و دلیل ان نوع اقلیم جغرافیایی و محیطی منطقه است. دوری اماکن مسکونی از دو رشته کوه مذکور و سبک زندگی ایلیاتی سبب ان شده است که توان آنچنانی جهت ساخت اماکن سنگی وجود نداشته باشد. اگرچه هم بنایی ایجاد شده، کوچک بوده ولی تا چشم کار می کند بنای خشتی و گلی است که وجب به وجب خاک را پوشانده است.

در مطالعه و بررسی مردم شناسی ، ساکنان این سامان به تیره ی پارتی آریایی نژاد می رسیم و لباس محلی این دیار هنوز یادمانهای لباس های پارتی را ارائه می دهد. از دستسازهای سنتی فقط کافیستبگوییم بسیار انواع هنرهای دستی که در گذشته رایج بودهو امروز به فراموشی سپرده شده است آنچنان که مثلا گیوه ی رشتخواری شهرتی گسترده داشته است. اما انچه از هنر این مردم باقیست آثار معماری و سفالینه هایی است که در گوشه و کنار می توان دید.موسیقی مردم بر خلاف موسیقی غرب ایران مخصوصا کردستان، دارای سبکی حزین و غمگنانه است که با ساز دوتار، سرنا و دهل ارائه می شود و این سبک حزین که در اغلب مناطق خراسان مخصوصا نواحی جنوبی تر رایج است، مبین فشارهای ممتد و غم افزای اقوام مهاجم و اقلیم نیمه خشک و خشک منطقه است. در سیر و سفر به شهرستان رشتخوار و روستاهای آن به یک نکته جالب بر می خوری و ان تناوب مشخص سبک معماری و خانه سازی آنهاست طوری که مثلا سبک خانه سازی قدیم روستای نوق با روستای آبنیه که حدود2تا3 کیلومتر فاصله دارند بسیار متفاوت است که خود از نکات جالب و شاید به علت رواج زندگی ایلیاتی در منطقه بوده است.

 سابقه ی شهرستان شدن به سالهای اخیر ، سال1385 بر می گردد ولی از نظر سابقه ی شهری به سال1317 (همزمان با بیرجند) بر می گردد، در صورتی که سابقه ی بخش بودن آن شش سال جلوتر از ان یعنی1311 است و حتی سالها قبل از این به صورت حکومتی اداره می شده است. وجود محلی به نام ارگ که از آن به کهن دژ یاد می شود مبین این ادعاست. اگر بخواهیم به سابقه ی تاریخی رشتخوار بپردازیم ، پیدایش نام و آثار بجا مانده در گوشه و کنار این شهرستان ، ما را به گذشته های دور هدایت می کند. وجود پیر یاهو در روستای سعادت آباد که مورد توجه تشیع و تسنن است و همه ساله از شهرستان های اطراف مثل تایباد و تربت جام برای زیارت این انسان عارف مسلک به این دیار می شتابند ، به قبل از اسلام بر می گردد.

ساختمان شیخ ابدال در نوق( یکی از روستاهای رشتخوار) که به عقیده بعضی افراد در گذشته آتشخانه ای بوده نشان دهنده ی تاریخ قبل از اسلام این منطقه است، حتی تپه کوده که در بخش جنگل و در 100 کیلومتری جنوب غربی رشتخوار هست طبق بررسی های کارشناسان میراث فرهنگی به 5000سال قبل از میلاد(همزمان با تمدن سیلک کاشان) بر می گردد از روی سفال های یافت شده به این نکته پی برده اند که حتی آنها برای ساخت سفال از چرخ سفالگری و کوره استفاده می کردند رنگ سفالها به رنگ خاکستری و قرمز آجری می باشد؛ لایه های کشف شده دوران تاریخی و پیشاتاریخی را نشان می دهد.

به جز این موارد که قدمت آنها به دوران پیشا تاریخی، تاریخی و قبل از اسلام می رسد، آثار زیادی از قبیل مسجد جامع دوره ی سلجوقیان، مزار کاریزک، مزار شاه سنجان، تپه چهل ماه، قلعه ی جیزد اکبرآباد و... که همگی از آثار دوره ی اسلامی می باشند، باز به نوعی ما را به گذشته های دور از پیشینه ی تاریخی این شهرستان رهنمون می شود






نظرات:



متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی